سرمایه‌ی افراد تنها به داشتن پول نیست. داشتن دانش، دوست، خانواده و حتی اخلاق نیکو هم جزو سرمایه‌های هر فرد محسوب می‌شوند. موارد بسیاری می‌توان نام برد که سرمایه‌های هر فرد محسوب می‌شوند و در فرصت‌های مختلف می‌توان با آنها سرمایه‌گذاری کرد. سرمایه‌های افراد با سرمایه‌های کشورها متفاوت است اما در یک مورد مشابه یکدیگر هستند، سخت بدست می‎‌آیند و به راحتی از دست می‌روند. کشورمان کم سرمایه ندارد، از نفت و معادن طبیعی گرفته تا آثار تاریخی و محیط‌زیست بکر آن. معدود کشوری پیدا می‌شود که این همه سرمایه داشته باشد اما کم نیستند کشورهایی که هیچ کدام از این دست سرمایه‌ها را نداشته و جزو کشورهای پیشرفته جهان باشند. کشورهایی که ذخایر کلان مالی آنها حتی از کشورهای نفت‌خیز خاورمیانه هم بیشتراست. تایوان از جمله‌ی آن کشورها است که منابع طبیعی قابل توجه‌ای ندارد اما چهارمین ذخایر کلان مالی دنیا را در اختیار دارد. این کشور حتی به دلیل صخره‌ای بودن زمین‌هایش برای ساخت و ساز، باید از چین شن و ریگ وارد کند. شاید منابع طبیعی برگ برنده‌ای برای کشورهای دارنده آنها بود، اما اکنون این کشورها خرده فروش محسوب می‌شوند و کشورهای پیشرفته کالاهای خود را به صورت عمده روانه این کشورها می‌کنند. سرمایه کشورهای پیشرفته نیروی انسانی است که خود آن را پرورش داده‌اند و در هر زمینه‌ای که لازم باشد سرمایه‌های خود را افزایش می‌دهند. امروزه چرخ اقتصاد کشورها با نیروهای انسانی می‌چرخد و منابع طبیعی، برای آینده وشرایط اضطرار ذخیره می‌شوند. کشورمان کم نیروی انسانی ندارد، اما منابع طبیعی موجود اجازه توجه به این سرمایه‌های عظیم را نمی‌دهد. نیروهای انسانی که برای پرورش آنها هزینه‌های زیادی صرف شده و با عدم استفاده درست از این منابع حتی هزینه‌های صرف شده نیز از بین می‌روند. دلایل زیادی برای ناکام ماندن در بهره بردن و پرورش نیروهای انسانی است اما در این نوشتار به مهمترین آنها اشاره می‌کنیم.

سرمایه‌ی افراد تنها به داشتن پول نیست. داشتن دانش، دوست، خانواده و حتی اخلاق نیکو هم جزو سرمایه‌های هر فرد محسوب می‌شوند. موارد بسیاری می‌توان نام برد که سرمایه‌های هر فرد محسوب می‌شوند و در فرصت‌های مختلف می‌توان با آنها سرمایه‌گذاری کرد. سرمایه‌های افراد با سرمایه‌های کشورها متفاوت است اما در یک مورد مشابه یکدیگر هستند، سخت بدست می‎‌آیند و به راحتی از دست می‌روند. کشورمان کم سرمایه ندارد، از نفت و معادن طبیعی گرفته تا آثار تاریخی و محیط‌زیست بکر آن. معدود کشوری پیدا می‌شود که این همه سرمایه داشته باشد اما کم نیستند کشورهایی که هیچ کدام از این دست سرمایه‌ها را نداشته و جزو کشورهای پیشرفته جهان باشند. کشورهایی که ذخایر کلان مالی آنها حتی از کشورهای نفت‌خیز خاورمیانه هم بیشتراست. تایوان از جمله‌ی آن کشورها است که منابع طبیعی قابل توجه‌ای ندارد اما چهارمین ذخایر کلان مالی دنیا را در اختیار دارد. این کشور حتی به دلیل صخره‌ای بودن زمین‌هایش برای ساخت و ساز، باید از چین شن و ریگ وارد کند. شاید منابع طبیعی برگ برنده‌ای برای کشورهای دارنده آنها بود، اما اکنون این کشورها خرده فروش محسوب می‌شوند و کشورهای پیشرفته کالاهای خود را به صورت عمده روانه این کشورها می‌کنند. سرمایه کشورهای پیشرفته نیروی انسانی است که خود آن را پرورش داده‌اند و در هر زمینه‌ای که لازم باشد سرمایه‌های خود را افزایش می‌دهند. امروزه چرخ اقتصاد کشورها با نیروهای انسانی می‌چرخد و منابع طبیعی، برای آینده وشرایط اضطرار ذخیره می‌شوند. کشورمان کم نیروی انسانی ندارد، اما منابع طبیعی موجود اجازه توجه به این سرمایه‌های عظیم را نمی‌دهد. نیروهای انسانی که برای پرورش آنها هزینه‌های زیادی صرف شده و با عدم استفاده درست از این منابع حتی هزینه‌های صرف شده نیز از بین می‌روند. دلایل زیادی برای ناکام ماندن در بهره بردن و پرورش نیروهای انسانی است اما در این نوشتار به مهمترین آنها اشاره می‌کنیم.

حقوق پایین

«قطر مهندسین پتروشیمی، با سابقه 10 سال که حقوق ماهیانه آنها 2 میلیون تومان است، با حقوق ماهیانه 12 هزار دلار استخدام می‌کند» همین خبر کوتاه دو روز مجلس (23 و 24 اسفند 90) را به خود اختصاص داد تا نمایندگان برای پیشگیری از این اتفاق قانون بنویسند. نیروهایی که برای مدت طولانی آموزش دیده‌اند و تجربه کسب کرده‌اند، قطر دست روی آنها می‌گذارد تا بدون پرداخت هزینه آموزش، آنها را به استخدام خود در بیاورد. کم افرادی پیدا می‌شوند که این پیشنهاد را قبول کنند اما باید پذیرفت که حقوق دریافتی در قبال کار انجام شده بسیار پایین است. درکنار سختی کار روزانه شرایط بد اقتصادی به این افراد فشار آورده و زندگی با حقوق بالا در کشورهای با امکانات بالا آنها وسوسه می‌کند. به غیر از این افراد دسته‌ی دیگری هستند که کار آنها هم سخت است و هم حساس. پرستاران و معلمان از جمله‌ی این افراد هستند که مسئولیت حساسی دارند. پرستاران سخت‌کوش باید از لحاظ روانی خیالشان آسوده باشد تا مشکلات زندگی در کار آنها اخلال ایجاد نکند. پرستاران که قشر زحمت‌کش جامعه هستند در قبال خدماتشان حقوق بسیار پایینی دریافت می‌کنند. حقوق ماهیانه پرستاری که 27 سال خدمت دارد و در بیمارستان خصوصی مشغول است در سال پیش 800 هزار تومان بوده در حالی آمریکا به پرستاران خود در سال 2007، نزدیک به 4400 دلار ماهیانه حقوق پرداخت می‌کرده. این بی‌توجهی موجب کمرنگ شدن انگیزه شغلی پرستاران می‌شود که مشکلات آنها تنها گریبانگیر مردم می‌شود. معلمان نیز که مسئول تعلیم و تربیت فرزندان هستند در صورت بی‌توجهی به آنها فشارهای زندگی در تدریس آنها اختلال ایجاد می‌کند و صدمات جبران ناپذیری به جامعه وارد می‌کند. معلم باید بدون هیچ دغدغه‌ای وقت و انرژی خود را در امر تدریس بگذارد، اما فشار زندگی اجازه این امر را نمی‌دهد. مجله فوربس آماری داده است که در کشورهای غربی حقوق سالانه معلم مقطع پس از راهنمایی، 59 تا 94 هزار دلار است، یعنی حداقل ماهیانه 5 هزار دلار، که اساتید دانشگاه‌های دولتی ما ممکن است این حقوق را دریافت کنند. در دانشگاه آزاد حقوق ماهیانه اساتید با مدرک کارشناسی ارشد، حدود 1500 هزار تومان است. اساتید دانشگاه نسبت به معلمان مدارس وضعیت بهتری دارند اما بیشتر قشر زحمتکش جامعه همچون معدن‌کاران با این مشکل مواجه هستند و افزایش تورم هر رو فشارِ مشکلات بر پهلوی آنها را، زیاد هم می‌کند.

مهاجرت نخبگان

3 هزار میلیار تومانی که اختلاس شد در مقابل 50 میلیارد دلار رقمی نیست. صندوق بین‌المللی پول گزارش داده است که سالانه حدود 180 هزار نخبه تحصیلکرده ایران را ترک می‌کنند یعنی 50 میلیارد دلار ارز از کشور خارج می‌شود. طبق آمار رسمی اداره گذرنامه در سال 87 ، روزانه 3/2 نفر با مدرک دکترا و 15 نفر با مدرک کارشناسی ارشد مهاجرت کرده‌اند. یا در جلسه کمیته ویژه مهاجرت نخبگان آمار داده‌اند که از نیمه سال 88 هر روز سه دانش‌آموخته دکترا و پنج نفر دارای کارشناسی ارشد از کشور خارج شده‌اند. آمار تکان‌دهنده است. کافی است در آموزشگاه‌های زبان بروید و مشاهده‌کنید چند درصد برای مهاجرت و ادامه تحصیل قصد سفر به خارج کشور را دارند. تعداد معدودی قصد برگشت را دارند اما افرادی که هزینه زیادی برای آموزش آنها صرف شده به راحتی به کشور خارجی مهاجرت می‌کند. اطلاع دقیقی از میزان هزینه آموزش دانش آموزان در دست نیست اما هزینه‌ای که برای هر ترم یک دانشجو در دوره کارشناسی فنی مهندسی صرف می‌شود حدود 840 هزار تومان، در دوره کارشناسی ارشد 1780 هزار تومان و دکترا 2830 هزار تومان است. این مبالغ را دولت تنها برای 400 هزار دانشجو هزینه می‌کند و 3500 هزار نفر دیگر خود هزینه تحصیل را پرداخت می‌کنند. بماند افرادی هم که می‌مانند کمتر پیش می‌آید در رشته تحصیلی خود و با توجه به تخصصی که دارد مشغول به کار شود. یکی از دلایل مهاجرت نبود شغل مناسب است. هر سال بر ظرفیت دانشگاه‌ها افزوده می‌شود اما جای سوال است چه تعداد فرصت شغلی ایجاد می‌شود. بیشتر افراد به این امید مهاجرت می‌کنند که بتوانند شغل مناسبی نیز پس از فراغت از تحصیل پیدا کنند و مشغول شوند. رفتن افراد برای ادامه‌ی تحصیل نه تنها بد نیست بلکه برای مملکت بسیار سازنده می‌تواند باشید و این خود نیاز به زیر‌ساختارهایی دارد که باید ابتدا ایجاد شود تا این امر ممکن شود.

برنامهریزی برای آینده

گذشت دورانی که کشورها منتظر باشند تا چند نابغه پیدا شود و برای کشور ثروت‌آفرینی کنند. در کشور انگلیس برنامه‌ریزان پیش‌بینی کرده‌اند که آموزش علوم کامپیوتر زمینه مناسبی برای سرمایه‎گذاری است. آنها ‌برای دانش‌آموزان دبستانی خود برنامه‌های ویژه‌ای ترتیب داده‌اند تا در زمینه مورد نظر پیش برود. برای آنها کلاسِ‌آموزشِ ساختِ بازی گذاشته‌اند تا نه تنها دانش‌آموز با کامپیوتر آشنا شود و بازی کند، بلکه سعی در شکوفایی استعدادهای آنها دارند. بعضی از کشورها تصمیم گرفته‌اند حتی برای دوران دبیرستان نیز پروژه تعریف کنند تا در کنار دروس تئوری، دانش‌آموز را مجبور به کار عملی کنند. دانش‌آموزان با طراحی وب‌سایت یا مدار‌ساده‌ای پیش از آنکه وارد دانشگاه شوند با اینگونه فعالیت‌ها درگیر می‌شوند. اینگونه دور اندیشی کشورها نشان از نقش مهم آموزش در سیاست‌های کلان کشورها دارد. در تمام کشورها به کیفیت آموزش بیشتر از کمیت آن توجه می‌کنند و برای آموزش‌های نوین سرمایه‌گذاری می‌کنند تا در آینده موجب پیشرفت کشورشان شود. نظام آموزشی کشورمان هیچ برنامه ی منسجم و واحدی ندارد و هر از گاهی فردی پیدا شده و طرح و برنامه ای می ریزد. زمانی می توانیم نیروهای انسانی کارآمدی پرورش دهیم که از ابتدای آموزش، او را در این مسیر به نحو احسن رشد دهیم.

امسال سال «تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی» نامیده شده. نامی که هوشمندانه صورت گرفته و اثرات بسیار سازنده‌ای خواهد گذاشت. مطمئنن این نامگذاری شروعی برای حرکتی انقلابی است، زیرا برای تحقق آن به پرورش نیروی‌های انسانی است و در مدت یکسال محقق نمی‌شود. حقیقتا تنها موردی که چرخ اقتصاد را بدون وابستگی به غرب می‌چرخاند نیروی انسانی است.


*سرمقاله نشریه دانشجویی نگاه‌نو - شماره 43، خرداد 91